دلم واسه برف تنگ شده
نمیدونم چرا این جا برف نمیاد!
الا ای برف!
چه می باری بر اين دنيای ناپاکی؟
بر اين دنيا که هر جايش
رد پا از خبيثی است
مبار ای برف!
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پيوندی ميان عشق و پروازی
تو را حيف است باريدن به ايوان سياهیها
تو که فصل سپيدی را سرآغازی
مبار ای برف!
نظرات شما عزیزان:
دنیا کوچکتر از آن است که گمشده ای را در آن یافته باشی
هیچکس اینجا گم نمیشود
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند
یکی در مه ...یکی در غبار ... یکی در باران....یکی در باد و بیرحم ترینشان در برف.....آنچه بر جا می ماند رد پایی است و خاطرهایی که هر از گاه
پس می زند مثل نسیم، پرده های اتاقت را....
سلام...آپم بیا...به وبم امتیاز بده